۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

معماری رنسانس ( قسمت دوم )


تحولات هنری رنسانس را می توان در سه دوره بررسی و مطالعه کرد:
۱) رنسانس آغازین ( ۱۲۰۰-۱۴۰۰ میلادی)
۲) رنسانس میانه( ۱۴۰۰-۱۵۰۰ میلادی)
۳) رنسانس پیشرفته ( ۱۵۰۰-۱۶۰۰ میلادی)
رنسانس آغازین در ایتالیا ، در زمینه پیکرتراشی و نقاشی رشد قابل ملاحضه ای یافت. در یان زمان هنر گوتیک کنار گذاشته ، طاق رومی و ستون بندی و گنبد سازی به سبک های قدیم یونانی مورد توجه قرار گرفت .
در دوره رنسانس میانه تحول بزرگی در معماری بوجود آمد که برونلسکی سهم بسزایی در این مورد داشت.
یکی از ویژگی های این دوره استفاده ار عناصر افقی مانند طرّه یا هرّه چینی و سنتوری ها برای تاکید بر خطوط افقی بر خلاف معماری گوتیک بود . طرح بناها در این دوره بر اساس تقارن مرکزی یعنی متقارن بودن تمام اجزای بنا، نسبت به یک مرکز مرسوم گردید و بعضی بناها اقتباس یافته از پانتئون روم بوده است . از بناهای مشهور این دوره ، کلیسای فلورانس ، بیمارستان کودکان سه راهی و نمازخانه ی پاتسی ساخته ی برونلسکی و کاخ روچلای ساخته ی آلبرتی می باشد.
با آغاز قرن ۱۶، رنسانس وارد مرحله ی تکامل یافته ای شد که رنسانس مترقی و پیشرفته نام یافت و این به دلیل نوعی تعالی طلبی و آرمان گرایی نوین در ذهن هنر آفرینان این دوره بود . معماری در این دوره بر اساس ساختمان متمرکز به یک نقطه ( تقارن نقطه ای) بود و از بدن انسان در طرح بناها ، الهام گرفته شد . از آثار این دوره معبد بر امانته ، کاخ فارنزه و میدان کاپیتول ( اثر میکل آنزه ) بود.
پیکر تراشی در این دوره با نام میکل آنژ رقم می خورد و میکل آنژ به پدر سبک باروک معروف می شود .
نقشه های دوره رنسانس عموماً به شکل چهار گوش ( صلیب یونانی ) یا مستطیل ( صلیب رومی) طراحی و طاق و گنبد به قسمت مرکزی آن بسته می شد .
از پیکره ها ، بر خلاف معماری گوتیک که در نماسازی استفاده می شد ، در داخل ساختمان بهره می جستند .
معماری رنسانس برخلاف گوتیک در بناهای غیر مذهبی و تجملی و قصر سازی رشد کرد . در اواخر رنسانس پیشرفته ، نما ها به صورت تندیس وار در آمدند و از فرم و نظم و تناسب بدن انسان ، در طراحی انها استفاده فراوان شد.

۱۳۸۸ تیر ۱۸, پنجشنبه

معماری رنسانس


رنسانس به جنبش فکری و عقلانی اطلاق می شود که بین قرون چهاردهم تا شانزدهم از شهرهای شمالی ایتالیا شروع شد و به اوج خود رسید. رنسانس را عموماْ تولد دوباره ی هنر و ادبیات کلاسیک باستان می نامند که با سر فصل هایی از جمله کشف جهان و انسان تعریف می شود.
لازم به توضیح است که سبک های معماری بزرگی همچون گوتیک و رنسانس یک شبه پدید نیامده اند. آنها دارای دوران آبستی و مولود نیاز عملی و نیروهای تاریخی بوده اند علاوه بر این آنها ابداع نشده اند بلکه پدید آمده اند. در آن دوران( دهه ی ۱۴۵۰ میلادی ) وضع اروپا از این قرار بود: کاغذ رواج یافت و چاپخانه اختراع شد. دانته (شاعر اروپائی) بزرگترین قصیده ی خود را به نام " کمدی الهی " با نهایت فصاحت و عظمت سروده بود٬ بوکاچیو قصاید نغز و شیوای خود را به نام " دکامرون" انتشار داد و جورج بیکن روح بحث و تحقیق و شک و تردید را بیدار کرد. در عصر رنسانس و با پیدایش مذهب پروتستان کلیسا٬ شان و شوکت روحانی خود را از دست داد.
ادعاهای پاپ ها به برتری مادی و معنوی کنار گذاشته شد و آنها به فرمانروایان صرف ایتالیایی مبدل شدند و خشک اندیشی مذهبی( عامل برانگیزاننده جنگ های صلیبی ) جایش را به منافع اقتصادی توام با کنجکاوی ذاتی و ثمر بخش٬ مشخص و پوینده می دهد. عصر رنسانس٬ عصر شکستن هر نوع قید و بند و توسعه طلبی است. عصر رنسانس٬ عصر اکتشاف است. در طول رنسانس بشر محور همه چیز قرار گرفت. رنسانس مظهر جدیدترین تلاش های هنرمندان برای تفسیر عالم بر اساس معیار بشر بود. در این دوران٬ هنرمند به معنای واقعی٬ خالق اثر شد و در این دوره بود که هنرمند به وسیله ی اثر هنری قابل شناسایی گردید.
یکی از مهمترین اندیشمندان این دوران٬ لئون باتیستا آلبرتی(۱۴۰۴-۱۴۷۲) است. او مطابق مقتضیات زمان معمار را به عنوان انسان اندیشمند در مقابل معمار قرون وسطی که به مثابه " صنعتگر" بود٬ تعریف می کرد و می گوید: " معمار صنعتگر نیست. صنعتگری تنها وسیله ای در دستان معمار است. معمار کسی است که فکر و انرژی خود را به کار می گیرد تا شکل هایی را خلق کند که در ساختمان به دست استادکار ساخته شود".